چاپ

پیرو انتشار نوشتاری از پرویز رجبی در روزنامه اطلاعات که به برخی از باورهای زرتشتیان و ایرانیان کهن بی مهری داشته اند، انجمن موبدان در نامه ای موارد زیر را به سردبیر این روزنامه یادآور شد:

پرویز رجبی( پژوهشگر)- رجبی در گفتگو با روزنامه اعتماد پیرامون فرهنگ زر تشتی گفتارهای نادرستی می گوید

هم میهن ارجمند جناب آقای بهروز بهزادی ، سردبیر محترم روزنامه اعتماد
با درود و عرض احترام

آگاهی یافتیم که چند گاهی است با پژوهشگری به نام جناب آقای پرویز رجبی مصاحبه‌هایی در ارتباط با علل سقوط سلسله‌ي ساسانیان به گفتگو می‌نشینید و ایشان نیز به بهانه‌های گوناگون بن‌پایه‌های باوری زرتشتیان و اصول و فروع دین زرتشتی و پیروان پیامبر بزرگ ایرانی اشوزرتشت اسپنتمان که موجب فخرایران و ایرانی است، را به چالش می‌کشند و چون یک سویه به قاضی می‌روند، راضی هم بازمی‌گردند.
ضمن احترام به این پژوهشگر گرامی و دیدگاه های همه‌ي باورمندان و اندیشمندان نیک‌اندیش و نیک‌گفتار سراسر گیتی، پرسش اندیشه‌برانگیز انجمن موبدان تهران که تنها ارگان عرفی، قانونی و رسمی اداره‌کننده‌ي امور مینوی (دینی وفرهنگی) جامعه‌ي زرتشتیان ایران می‌باشد، از شما سردبیر گرامی و ارجمند روزنامه‌ي رسمی و قانونی اعتماد اینست که : براستی چه اهدافی را از پی گیری این موضوع دنبال می‌فرمایيد؟
1. آیا جنابعالی درحالی که می‌دانید زرتشتیان از نخستین یکتاپرستان و کهن ترین ادیان خدایی و دیرینه ترین فرهنگ پربار در گیتی برخوردار بوده و به قول فردوسی از همان دوران ابتدایی تاریخ تشکیل این دین اهورایی، یعنی همان دوره‌ي گشتاسب شاه کیانی، دارای کتاب و کتابخانه بوده‌اند، به‌گونه‌ای که به دستور ارجاسب پادشاه تورانی هنگام هجوم به ایران، بسیاری از آنها را سوزانیده و یا به آب ریخته شده است. و به گواهی تاریخ‌نویسان یونانی هنگام هجوم اسکندر مقدونی گجستک به ایران حداقل دو کتاب بسیار بزرگ و بی‌همانند اوستای 21 جلدی،که هرکدام نوشته شده بر دوازده هزار پوست گاو بوده و هر «نسک» از دانش بزرگی برخوردار بوده و یکی در کتابخانه‌ي تخت جمشید و دیگری در کتابخانه شاپیگان آذربایجان نگاهداری می‌شده‌ است، که کتابخانه‌ي تخت جمشید را سوزانیده و اوستای شاپیگان را به یونان برده‌اند و بسیاری از فلاسفه‌ي یونان زمینه‌ي فکری خود را از اوستا الهام گرفته و افلاتون یونانی خود را شاگرد زرتشت دانسته است و... ، نمی‌دانید که اینچنین گفتگوها که کوشش دارد ایران باستان را به دروغ، بی کتاب ،کم دانش و بی فرهنگ معرفی کند، چه نتایج شومی به دنبال خواهد داشت؟
2. آیا به نظر شما در بررسی علل به قدرت رسیدن سلسه ساسانیان و چگونگی حکومت این خاندان، علی رغم نارسایی های بسیاری که داشت، که توانست بدون بهره گیری بی رحمانه از نیروی برده آنچنان که در روم و چین مرسوم بود و با تکیه به نیروی مادی و مینوی مردم ایران، از ابرقدرت های زمان شود و ایران را به مجد و عظمت برساند و ده ها سال جلودار هجوم اندیشه و فرهنگ بیگانه و هجوم بی رحمانه سربازان رومی باشد و بررسی اسباب سقوط این سلسه که پس از حدود پنج قرن و تحلیل رفتن طبیعی نیروی آن، صورت گرفت که حداقل دارای بیست علت علمی و کارشناسی ریشه ای می باشد که جای بحث آن در این نامه نمی باشد. را می توان با یکی دو نشست ماجراجویانه، آن هم دراین موقعیت حساس زمان و مکانی که دولت محترم جمهوری اسلامی ایران وایرانیان فرهیخته و گرانقدر ایرانی درگیرآن هستند،کاری لازم و خردمندانه می باشد؟
3.آیا به باورشما، توهین مستقیم به پیامبربزرگ ایرانی «اشوزرتشت» و باستانی ترین نامه‌ي ایرانیان «اوستا» و تحقیر هم میهنان زرتشتی تان که کهن ترین ایرانیان و از خدمتگزاران راستین این کشور اهورایی بوده و هستند، چه دردی را از دردهای شما و دیگر ایرانیان بافرهنگ درمان می‌کند که جنابعالی و پژوهشگر گرامی جناب آقای رجبی اصرار به برپایی مرتب این جلسات آزاردهنده دارید. آیا فکر نمی کنید چنانچه همانند فردوسی و حافظ ها، ایرانیان را کمتر از هویت خود دور کنید و بیشتر به هویتی ایرانی، بازگردانید. خدمت بیشتری به مردم این آب وخاک انجام داده‌اید؟
4. فکر نمی‌کنید که همه‌ي علل این انقلاب باشکوه اسلامی ملت ایران این بود که ما ایرانیان از غرب زدگی نجات یابیم و به ایرانیت خویش باز گردیم، نه اینکه از غرب زدگی به درآییم و عرب‌زده شویم. و تصور نمی‌کنید که همه‌ي ملل دارای هویت باوری و فرهنگی ویژه خود هستند و بایستی از احترام ویژه برخوردار باشند و جامعه‌ي زرتشتیان ایران که ادیان رسمی در این کشور هستند نیز از این قانون مسثتنی نمی‌باشند. و آیا نمی‌دانید که ایرانیان هرگز به اعراب به دیده‌ي تحقیر نگاه نکرده‌اند و تنها « تازیان» یعنی آن‌دسته از اعراب که به ایران تاختند و به نیاکانمان تازیانه زدند، را دشمن می‌داشتند؟
امید است از این پس شاهد مقالات شایسته تر و اندیشمندانه تری در روزنامه وزین شما باشیم که بیشتر به اتحاد و همبستگی و نزدیک کردن دل‌های ایرانیان بیاندیشید تا آزرده کردن هم میهنان خویش، که به خوبی می‌دانید که همگی از خدمتگزاران راستین این آب وخاک بوده و می‌باشند. به ویژه که نام شما بهروز و فرنام شما، بهزادی می‌باشد.
بدیهی است که این نامه‌ي رسمی، حق دریافت احقاق حقوق حقه‌ي زرتشتیان را در پیگیری قانونی از هیچ رسانه‌ای را از ایشان سلب نمی‌نماید.

به امید بهروزی و به‌زادی شما:
انجمن موبدان تهران