چاپ

سخنرانی سر نشین انجمن موبدان درسومین همایش

فرهنگ، نشر و فرهیختگان هموطن مسیحی، زرتشتی و کلیمی

«ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که مردم را به سوی« راستی » و«نیکی » و جهان را به سوی « آبادانی » و«پیشرفت» رهنمون می باشند» گاتاها . کتاب آسمانی زرتشتیان .
با درود به بنیا ن گزار جمهوری اسلامی ایران و سپاس از وزیر محترم و معاونت گرامی ایشان جناب آقای پرویز و ا عضای ارجمند وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، به ویژه ریاست محترم بخش اقلیت های دینی جناب آقای سعید تقوی و دیگر مسئولین محترم اداره کل مجامع وتشکل ها وفعالیت های فرهنگی که با خردمندی تمام در راه اعتلای دانش دین یعنی بیدارکردن وجدان فطری آدمی و افزودن برسطح اگاهی وخردمندی و گسترش فرهنگ و آن هم ازنوع ایرانی آن که سراسر «عرفان و ادب» است و «جهان شمول وآدمی ساز و انسانیت گستر» می باشند.
وبا عرض درو د به همه شما باشندگان دراین انجمن فرخنده، از روحانیو ن و نمایندگان محترم اقلیت های مذهبی کلیمی ، آشوری و ارمنی وزرتشتی گرفته تا سایر بخردان و اندیشمندان وخبرگان و خبرنگاران محترم که از راه های دور ونزدیک قدم رنجه فرموده و دراین گرامی «سومین همایش جایگاه پدیدآورندگان کتاب ورسانه پیروان ادیان توحیدی» شرکت کرده وحضور به هم رسانیده اید.
سرورارجمند جناب آقای حاج آقا سعید تقوی امر فرمودند که اینجانب در جایگاه رییس انجمن موبدان تهران که تنها مرجع عرفی ، رسمی وقانونی امور مینوی (دینی وفرهنگی) جامعه ز رتشتیان ایران میباشد در این محفل خجسته ، از«چگونگی پیدایش خط و کتابت درسرزمین ایران و نقش آن درشکل گیری و پیشرفت فرهنگ وتمدن ایران و جهان به مدتی حدود بیست دقیقه سخنرانی داشته باشم .

سخنرانی سر نشین انجمن موبدان در سومین همایش فرهنگ، نشر و فرهیختگان هموطن مسیحی، زرتشتی و کلیمی - عکس از بهرام یزدانی - برساد
بی تردیدهمه شما باشندگان دراین مجلس فرخنده که هرکدام از بخردان و اندیشمندان جامعه می باشید ، این اصل را هرگز فراموش نخواهید کرد که همه ما ، پیش ازاینکه پیرو مذهبی باشیم یا به تخمه و نژاده و ملیتی خاص تعلق داشته باشیم ، انسان و دارای آرمانهای مشترک انسانی میباشیم و بعد از آن نیز ، به کشوری بنام « آریانویج یا سرزمین آزاده گان وآزادی خواها ن » که امروزه به گرامی واژه « ایران » عزیز خلاصه شده است ، تعلق داریم که بیش از ده هزارسال تاریخ وفرهنگ دارد . بنابراین اصل برای اینکه هرکدام از ما ایرانیان ازهردین ومذهب و ملیت که باشیم ، ازاین بیش تر از هویت علمی و فرهنگی خود دور نگردیم و بتوانیم دل هایمان را به یکدیگر نزدیک کنیم وبه تاریخ راستین گذشته خویش پی ببریم ، باید بیش از پیش به پژوهش بها ء دهیم و به جستجو وکاوش بپردازیم .
همه ما اندیشمندان جامعه باید به همگی اگاهی دهیم که باید توجه داشته باشند که هرچند تاریخ را نظر علمی می توان به سه دسته « روایی یا نقلی ». « مدون یا نوشتاری » و « تحلیلی یا فلسفی » بخش کرد . ولی وقتی ما ایرانیان نیز میتوانیم درمورد « تاریخ »ده هزارساله کشورمان به درستی به تحلیل بنشینیم و به فلسفه تاریخ بپردازیم و به راستی ودرستی از پیروزی ها وشکست ها ی تاریخی خود درس گیریم که تاریخ روایی یا نقلی وبخش بزرگی از تاریخ مدون مان را از دروغ وناراستی پاک کرده باشیم . و گرنه تا زمانی که خو د نشسته ایم و بیگانگان را به پژوهش وداوری فرامی خوانیم ، جزاین نباید انتظار داشته باشیم که چنان جهانیان را مسخ کنند که هرچه تمدن و فرهنگ وفلسفه وعلم ودانش وتمدن درجهان است از یونان وروم سرچشمه گرفته ودیگر ملل جهان و به ویژه ایرانیان با آنهمه پیشینه دانش و فرهنگ و وتمدنی که در درازای تاریخ داشته اند، هیچ نقشی در پیشرفت وتکامل بشریت نداشته اند . و در حالیکه تاریخ ثابت کرده است که ایرانیان در بسیاری ازدوران های گذشته خود ،براساس معیارهای جهانی براستی ابرقدرت زمان خویش بوده و حتی در بیش از سه هزا رسال پیش که دوران « ماد» نامیده میشود ، دارای مکاتب پزشکی متعدد «سئنا مرغه » و «مزدیسنا » بوده و دردوره هخامنشیان دارای د و کتابخانه بزرگ و کم نظیر ، یکی در شهر شیز آذربایجان و دیگری درتخت جمشید بوده است و دردوره ساسانیان از « دانشگاه بزرگ جندی شاپور» برخوردار بوده است و از باستانی ترین زمان ها پنج نوع پزشک یعنی «اشو بئشه زو ». « داتو بئیشه زو » و « مانتره بئیشه زو » .« ارورو بئیشه زو» و «کرته بئشه زو» درایران مشغول کار بوده اند و حتی دراوستا ازمیزان حق الزحمه وچگونگی کارکرد آنها سخن رانده شده است و دررشته های مهندسی و احداث راهها و سدها وپل ها و کندن قنات و «مدیریت بر آب وخاک»و ذوب آهن و حتی ستاره شناسی و فلسفه و حتی دردامنه اقتصاد و بانکداری و صدور چک درجهان پیش قدم بوده است ، که برای توضیح هرگدام ازاین مظاهر تمدن وپیشرفت مادی ومینوی ، فرصتی جداگانه لازم است . براستی چه باید کرد؟ که بیگانگا ن خود کتاب های ما را به آتش کشیدند و به یونان ودیگر جاها ی جهان بردند و به آب ریختند و سوزاندند و حال چنان ادعا می کنند که چون ازایران باستان کتاب چندی جز اوستا و خداینامه و چند کتاب دیگر باقی نمانده است . پس ما ایرانیان دارای کتاب نبوده ایم و تاریخ نویس وفیلسوف و مبتکر و مختر ع نداشته ایم و همه این مظاهر تمدن وفرهنگ جهان تنها از یونان وبعد رم سرچشمه گرفته است و همواره فراموش میکنند که اگر به فلسفه تحیلی تاریخ توجه کنند که چگونه ملتی که ازنظر باوری به خود اجازه نمیداده است که مانند ابرقدرت روم ویونان از نیروی عظیم برده ها ، درهمه زمینه ها نا جوانمردانه بهره گیرد ، و با تکیه برنیروی اندیشه و کار خود ، قادر شده است که به این همه سازندگی و آبادانی و پیشرفت دست یابد که بتواندبه ابرقدرت زمان خویش تبدیل شد ه وبیش از سیصد سال ، در برابر روم باستان که به نام جنگ های بیزانس معروف است ، مردانه ایستادگی کرده و امپراطوران روم را بارها شکست داده و به زانو درآورد. و... که برای کوتاه کردن کلا م به این مختصر بسنده کرده و برای شما هم میهنان ارجمند م که دراین انجمن گرد آمده وخواستارشنیدن هستید که با پژوهش خود و نوشتن کتاب ومقاله و تهیه برنامه های آگاهی دهنده دررسانه های جمعی ، به هویت ایرانی و کیان ملی مردم این آب وخاک اهورایی، یاری رسان باشید و به ویژه جوانان را دربرابر هجوم فرهنگی بیگانگان براستی «واکسینه» کنید . چند مطلب کوتاه دیگر را نیز به عرض برسانم و به سخنان خود پایان دهم .
همانگونه که میدانید ، د انشمندان باستان شناس براین باورهستند که انسان نخست از نوشتن روی چوب وروی دیوارهای غار وبعد گِل پخته ، باکشیدن اشکال گوناگون که هرکدام از عناصر طبیعی مانند پرندگان یا حیوانات نماد آن بوده ، آغاز کرده است . مصریان با اختراع خطی به نام هیراگلیف برروی برگ درخت پاپیروس یا خیزران نوشتن را آغاز کرده اند . و ایرانیان که دارای پیشینه تاریخی بیش ازده هزارسال می باشند ، کارنوشتن را برروی پوست شروع کرده اند، ازاین رو واژه خط در زبان اوستایی و ایرانی « دبیره » گفته می شود . وبه کسی که نوشتن برروی پوست را می آموزد «دبیر » گفته می شده است . و واژه دبستان ودبیرستان نیز ازهمین ریشه سرچشمه گرفته است . بی تردید حضار محترم که همگی از صاحب نظران و ادبیان و نویسندگان وفرهیختگا ن جامعه اقلیت های دینی میباشند از بسیاری از گنجینه های کتابت در ایران زمین اطلاعات کافی دارند و میدانند که لااقل درزمان حمله اسکندر به ایران ازحدود 2500 سال پیش، دو کتابخانه بزرگ درایرا ن وجود داشته که 21 نسک اوستا را که برروی بیست هزار پوست گاو نوشته شده بود ند وهرکدام ازنسک ها شامل کتابهای فلسفی و ستاره شناسی و پزشکی ودینی ومذهبی وغیره بوده است که اسکندرگجستک ، کتاب خانه تخت جمشید را به آتش میکشد وکتاب های کتابخانه شاپیگان درآذربایجان را به یونان می برد . بطوریکه بسیاری ازفلاسفه یونان پس از حمله اسکندر به ایران ازاین آموزشهای فلسفی ایرانی الهام گرفته و مکاتب فلسفی خود را برمبنای جهان بینی ایرانی بنا نهاد ه اند که خو د جای گفتگوی جداگانه را می طلبد .
هرچند زمان دقیق پیدایش خط به شکل قرادادی و نوشتاری که ایرانیان آن را « دبیره » میگویند ، دقیقا معلوم نیست ، ولی به جرات می توان گفت که اینکه برخی از خاور شناسان غربی ادعا میکنند که ایرانیان که اقرارمیکند که ایرانیان درهرزمینه ای از دانش وفنون ، به ویژه درستاره شناسی و پزشکی و دینی وفلسفی ومملکت داری و اقتصاد و غیره پیشرفت های چشم گیری حاصل کرده بودند . ولی دارای کتاب مدون ونوشتار نبوده وبیشتر نامه ها را بصورت روایی وباازبرکردن حفظ میکرده اند وازفرهنگ کتاب و کتابخوانی کم بهره بو ده و برخورداربوده اند و آموزش وپرورش محدود به طبقات ویژه ای بود ه است . که اینجانب تنها دراین انجمن کوشش خواهم کرد که تنها به بخشی ازآنها که دراوستا این کهن ترین نامه ایرانیان وشاهنامه فردوسی بزرگ به آنها اشاره کرده ،بطورفشرده اشاره نمایم :
به شاه کیان گفت زرتشت پیر - که دردین ما این نباشد هژیر . بدان دین که آورده بود ازبهشت - خرد یافته پیر سر ، زردهشت . به شاه جهان گفت پیغمبرم - سوی تو «خرد» رهنمون آورم .
جهان آفرین گفت به پذیر دین - نگه کن به این آسمان وزمین . که بی خاک وآتش برآورده ام - نگه کن بدو، تاش چون کرده ام . نگر تا تواند چنین کرد کس - مگر من که هستم جهاندار وبس .
زگوینده بپذیر به دین اوی - بیاموز ازاو راه وآیین اوی . نگر تاچه گوید برآن کار کن - خرد برگزین ازجهان وسخن . بیاموز آیین و دین بهی - که بی دین نا خوب باشد مهی .
بیاورد داننده ، و ستا و زند – همی خورد سوگند شاه بلند . چو بشنید ازو شاه به دین به - پذیرفت ازو راه وآیین به . سران وبزرگان هرکشوران – پزشکان دانا و جندآوران .
بگیرید پند ازتهم زردهشت - به سوی بت چین بیارید پشت . همه سوی شاه زمین آمدند – به بستند کًشتی به دین آمدند . گرفتند از او سر به سر ، دین اوی - جهان شد پراز راه وآیین اوی .
و بازهم درشاهنامه این شاه نامه ها، به صراحت ذکر می شود که اینکار را با فرستادن سپاهی ازموبدان وبخردان به سرتاسر سرزمین ایران همراه با نوشتار و فرستادن کتاب به انجام رسانیده است:
همه نامه کردند زی شهریار - که ما دین گرفتیم از اسفندیار. که ماراست گشتیم و این دین به است – کنون زند زرتشت زی مافرست . فرستاد زندی به هرکشوری – به هرنامداری وهرمهتری.
سواران جهان را همی داشتند – وبرزیگران تخم میکاشتند . بدینسان ببوده سراسر جهان - به شهر اندورن کم شده ، بد رهان .
واین موضوع که به دقت درشاهنامه آمده است ، به خوبی می رساند که زندو اوستا به شکل مکتوب درهمان ابتدای پیدایش دین زرتشتی درایران وجود داشته و با خط « دین دبیره » که ویژه نوشتارهای دینی وبرای حفظ درست وپاسداری علمی ودقیق ازتلفظ اوستا بوده است ، توسط اشوزرتشت ویا یارانش ابداع و اختراع شده و کتاب « گاتاها» که کتاب آسمانی زرتشتیان می باشد و « یسنا» ویشت ها که شاگردان پیامبر به رشته تحریر درآورد ه اند و همگی بصورت سرود های روحانی مانتره وشعرمی باشد بااین خط نوشته شده وتا به نسل امروز نگهداری شده است : فرستاد زندی به هرکشوری - به هرنامداری وهرمهتری .
یا درزمانی که ارجاسب پادشاه توران زمین به ایران می تازد و همانگونه که میدانید فرمانده سپاه توران ، «توربراتور» اشوزرتشت پیامبرایران زمین را درآتشکده بلخ که همان شهر مزارشریف امروزی در افغانستان میباشد را درحالی که در حال نیایش به درگاه اهورامزدا بوده است ، را به شهادت می رساند . نیز فردوسی بزرگ میفرمایید : همه « زند » و« وستاش » همی سوختند - چه پر مایه تر بود، برتوختند .
وپس از حمله مجدد ایران به توران و شکست دادن ارجاسب تورانی ، می خوانیم که : مخوان جز شب وروز پازند و زند - ز بد دور شو ، نیک را کار بند.
آنچه که تاریخ نشان میدهد ، ایرانیان دارای کهن ترین ادبیات مکتوب جهان یعنی اوستا میباشند و زبان اوستایی که ریشه درزبانهای آریایی دارد ، بازبانهای« ودا » و « لاتین» همزمان بوده و از باستانی ترین زبان های گیتی میباشد که حتی دردوره هخامنشیان یعنی 2500 سال پیش کسی به این زبان گویش ومحاوره نمی کرده است و زبان ایرانیان در دوران هخامنشیان ،به گویش « فورس باستان » بوده و با « خط میخی» نوشته میشده است ، به طوری که بسیاری ازاوستاشناسان اخترا ع خط را توسط ایرانیان به خود اشوزرتشت پیامبر نسبت میدهند . ولی آنچه که مسلم است ، هیچ اثر یا کتیبه ای به آن قدمت دوره زندگی اشوزرتشت ، به خط وزبان اوستایی پیدا نشده است که بتوان به طور مستند این امر را تایید یا رد کرد . و به این علت هم است که زبانی که گاتاها و بخش باستانی اوستا مانند یسنا ویشت ها و بخشی از وندیداد با آن نوشته شده است را چون معلوم نیست که ازآن چه ملتی است ، «زبان اوستایی » می نامند .یعنی زبانی که «اوستا » با آن نوشته شده ودقیقا معلوم نیست که ازآن چه ملتی ویژه می باشد .
برخی ازاوستاشناسان امروزی براین باورهستند که چون این زبان بخشی اززبان هند واروپایی است ، ازآن بخشی از خراسان بزرگ یعنی استان خراسان خودمان و افغانستان و تاجیکستان و اطراف دریاچه اورال بوده است و برخی دیگر ازاوستا شناسان وازجمله زرتشتیان براین باورهستند که آنچنان که دراوستای دوران ساسانیا ن آمده است ، اشوزرتشت ازآذربایجان زایش یافته وبرخواسته و هنگامی که نتوانسته پس ازده سال مبارزه خردمندانه به اندازه کافی یار جمع کند و توسط کرپن ها واوسیج ها و کوی ها ( قدرت مندان و روحانیون مذاهب دیویسنی ) مورد آزار واذیت قرارگرفته ، چون باورداشته که درراه گسترش دین، تنها باید با اسلحه دانش و دردامنه خرد وخردمندی کوشش نمود ، از شهر« رگه یا ارومیه امروزی » مهاجرت کرده و به شهر« بلخ» به نزد گشتاسب شاه رفته و پس از آموختن زبان یا گویش مرد م آن محل ، با شاه و بانوی او کتایون و وزرای بزرگ دربار یعنی«جاماسب حکیم » و «فرشوشتر » به معرفی و تبلیغ دین خود می پردازد که بالاخره پس از چهارسال گفتگو ، شاه و بزرگان شهر، دین او را پذیرفته ودرراه گسترش دین او ، پیامبررا یاری می رسانندو... داستان خط و کتاب و نوشتار درایران زمین ، داستان بسیار شیرین و طولانی می باشد که پرداختن به همه آ نها دراین مجال کم ، میسر نمی باشد . ولی به باوراینجانب ، حداقل این حقیقت را همه ایرانیان ازهردین ومذهب و فرقه و تخمه و نژاد که باشند ، باید بدانند که این ملت کهن وبرخوردار از تاریخ وفرهنگ چند هزارساله ، ازنخستین مبتکرین ومخترعین خط و کتابت درجهان بوده است . و ازباستانی ترین دوران تاریخ خود، خط و نوشتار و کتاب نویسی وکتاب خوانی درایران رواج داشته است ، به گونه ای که از کهن ترین دوران ، هرزمان که دشمنان به ایران حمله میکردند، نخستین کاری که میکردند این بوده که به هروسیله ای شده کتاب ونوشتار ایرانیان را به نابودی کشند . و باید همه ایرانیان توجه داشته باشند که این هم میهنان زرتشتی شما به ویژه موبدان بوده اند که با تحمل رنجهای بسیار و از خودگذشتگی های بی شمار و با ازبرکردن ونوشتن این کتاب ها با خط دین دبیره که هنوز هم درقرن بیست ویکم ازکاملترین خط درجهان است ، وقراردادن آنها درنهان خانه های جاسازی شده درجرز دیوارها ازکهن ترین باور وفرهنگ و ادبیات و دانش ایرانیان ، به درستی پاسداری کرده اند و در آموزش آنها به دیگرباورمندان جهان کوشش کرده اند .
گفتگو درباره سایر خط ها ونوشتارها یی که درایران ازبدو زایش مجد ایران زمین ، به رشته تحریر درآمده است وفراز ونشیب های تاریخی فراراه آنها به ویژه دررشته ستاره شناسی . موسیقی و علوم وفنون هرکدام خود دارای داستان جداگانه بیشماری است که به پژوهش های بسیار و گفتگوهای طولانی دارد که به یاری خدا آنها را به فرصتی دیگر میگذارم . سخن را به چند چکیده کوتاه به پایان می برم :
1. همه انسانها ازهردین ومذهب وفرقه و ملتی که هستیم باید توجه داشته باشیم که همه پیامبران و رسولان آمده اند که ما را به خدا نزدیک کنند و نه به خود . تا ازروی خداشناسی و انسان دوستی ، همگی بیاموزیم که « انسانی بیاندیشیم ، ملی کار کنیم و فرقه ای زندگی نماییم » ازاین روخداوند راضی نیست که هیچ انسان دین دارد و دین یاری همه حق را از آن خود دانسته ومنافع فرقه ای را به منافع ملی ومنافع ملی را به منافع انسانی ترجیج و برتری دهد .ازاین رو برنویسندگان وبخردان است که به این اصل توجه بیشتری مبزول داشته و به مشتر کات فرهنگی که در بیشتر باورها ورفتارها وسنن وآداب ما به روشنی آشکار است ، بیش از پیش توجه داشته وبیش ازاین آب درآسیاب دشمن نریزیم و ایرانیان را ازهویت خویش دور نکنیم ، تا بیاری خدای یکتا وبی همتا ، زودتر وبیشتر به حقیقت دست یا بیم وبه یگانگی جاودانه رسیم.
2. تکلیف همه ما نویسندگان وبخردان و برنامه سازان است که به حقایق بیشتر توجه وتبلیغ کنیم که همگی بیش از پیش به سخنان بزرگان خویش به راستی عمل نماییم که میفرماید « جنگ هفتاد دوملت همه را عذربنه - چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند » و توجه دهیم که به راستی « عبادت به جز خدمت خلق نیست - به تسبیح وسجاده و دلق نیست » و اگر تسبیح وسجاده ودلقی هم هست ، برای یاری خواستن از خدای یکتا وبی همتا در راه برآورده کردن آرمانهای نیک وانسانی همه پیامبران عالم می باشد که رسیدن به ذات لایزال باری تعالی یاپدربی نیاز یا اهورامزدا ی چاره سازیا هر اسم دیگری که به خدامی دهیم، می باشد .
بازهم از همه شما بزرگوران به ویژه جناب آقای تقوی که این فرصت گرانبها را دراختیاراینجانب قراردادند و ازشما باشندگان ارجمند دراین مجلس خجسته که به سخنان این حقیر گوش جان سپردید ، کمال سپاسگذاری خود را اعلام می دارم . از خداوند یکتا و بی همتا آرمان دارم که همواره « تن تان سالم وپرتوان . خردتان دانا وپویا و وجدان تان هشیار و بیدار باد .»
زنده باد ایران . پاینده باد فرهنگ پایا و پویای ایران زمین
مهرافزون . ایام به کام باد . ایدون باد .ایدون ترج باد
موبد دکتر اردشیرخورشیدیان . رییس انجمن موبدان تهران
تهران - سرای اهل قلم
به دعوت اداره کل مجامع تشکل ها و فعالیت های فرهنگی
27/ آبانماه /1388هجری خورشیدی
( برابربا اردیبهشت امشاسپند و آذرماه 3747دینی زرتشتی )